یکشنبه، اسفند ۰۴، ۱۳۸۷

ما رسیدیم


پس از حدود 16 ساعت مسافت هوایی بالاخره ما رسیدیم سیدنی! هواپیما نبود که ، مهد کودک بود!!! هر 1 ساعت یکی از نوزادان ونگ میزد و حسابی رو اعصابمون رژه میرفتن!!! الان هم در کنار دوستان خوبمون مشغول به سیاحت بلاد کفریم!!! آقا خیلی باحاله ، انگار نه انگار که تابستونه! هوا خنک و کلی هم به افتخار ورود ما بارون اومد. سر فرصت برداشتامو از اینجا مینویسم.

چهارشنبه، بهمن ۱۶، ۱۳۸۷

باید گذاشت و گذشت

امروز آخرین روز کاری من بود. با همه همکارانی که نزدیک 8 سال بودم ، خداحافظی کردم تا یکی دیگه از برگهای دفتر مهاجرت ورق بخوره! احساس غریبی بود، مشابه این احساس رو وقتی داشتم که در حال فروش لوازم منزل بودیم. فکر میکردم که تو زندگی گاهی اوقات شرایطی پیش میاد که باید از اکثر چیزایی که عمری باهاشون زندگی کردی ، دست بکشی و بری. البته این کار کاملا انتخابی و اختیاریه.
فکر میکردم زندگی هم یک روزی بی اختیار تموم میشه و هیچ فرصتی برای وداع نمیمونه. ولی انصافا اولی مثل پیش دانشگاهیه در برابر دومی! در یک کلام باید "گذاشت و گذشت"
دوستان و همکاران عزیز "سلامت باشید و خوشبخت"

دوشنبه، بهمن ۱۴، ۱۳۸۷

وضع خراب اقتصادی تو دنیا به ما هیچ ربطی نداره

به چند دلیل زیر این عنوان درسته:
  1. ما به دنیا کاری نداریم! ما اصولا فقط به خودمون کار داریم!
  2. دنیا هم به ما کاری نداره!
  3. ترکیب دو شرطی ، هر دو طرف درست پس کل عبارت درست!
نتیجه اخلاقی : خدایا ، خداوندا این روحیه توام با اعتماد بنفس رو از ما ملت دریغ نکن