تو مرد خواهی شد، پسرم
اگر بتوانی شاهد نابودی آن چه در تمام زندگی ساخته ای باشی
و بی آن که کلمه ای بر زبان آری به بنای مجدد آن بپردازی،
یا در یک دست بازی، برده های هزار دستت را ببازی
بی هیچ حرکتی و بی هیچ افسوسی
اگر بتوانی عاشق باشی بدون این که از عشق دیوانه شوی،
اگر بتوانی نیرومند باشی بدون این که مهربانی خود را از دست بدهی،
و هنگامی که احساس کنی از تو نفرت دارند، به نوبه ی خود نفرت به دل راه ندهی،
اما با این همه بجنگی و از خود دفاع کنی؛
اگر بتوانی شنیدن سخنان خودت را تحمل کنی
که از سوی بی سروپاها برای برانگیختن ابلهان، تغییر شکل یافته،
و بشنوی که دهان های بی چاک و بند آنان درباره ی تو دروغ می گویند
بدون این که تو نیز کلمه ای دروغ بر زبان جاری کنی؛
اگر بتوانی هم با مردم باشی ، هم باوقار ،
اگر بتوانی آدمی ساده باشی و پادشاهان را اندرز دهی،
و اگر بتوانی همه ی دوستان را برادرانه دوست بداری،
بدون این که یکی از آن ها برای تو همه چیز باشد؛
اگر اندیشه کردن، نگاه کردن و شناخت را بلد باشی،
بدون این که هرگز بدبین یا نابود شده بمانی؛
در رویا فرو روی اما هرگز نگذاری که رویایت بر تو چیره شود،
فکر بکنی ولی یک متفکر خالی نباشی؛
اگر بتوانی خشن باشی بدون این که هرگز خشم بگیری،
اگر بتوانی شجاع باشی و هرگز احتیاط را از دست ندهی،
اگر بتوانی نیک باشی، اگر فرزانه بودن را بلد باشی
بدون این که معلم اخلاق و عالم نما باشی؛
اگر بتوانی پیروزی را بعد از شکست بازیابی
و هر دو این دروغ ها را با یک چشم نگاه کنی،
اگر بتوانی شهامت و عقل خود را حفظ کنی
هنگامی که تمامی مردم عقل و شهامت خود را از دست بدهند،
آن گاه پادشاهان، خدایان، اقبال و پیروزی
برای ابد بندگان مطیع تو خواهند شد،
و آن چه را که به پادشاهان و افتخارات برتری دارد، خواهی یافت
یعنی
تو مرد خواهی شد، پسرم
کتاب "سکوت های سرهنگ برامبل" آندره موروا
و بی آن که کلمه ای بر زبان آری به بنای مجدد آن بپردازی،
یا در یک دست بازی، برده های هزار دستت را ببازی
بی هیچ حرکتی و بی هیچ افسوسی
اگر بتوانی عاشق باشی بدون این که از عشق دیوانه شوی،
اگر بتوانی نیرومند باشی بدون این که مهربانی خود را از دست بدهی،
و هنگامی که احساس کنی از تو نفرت دارند، به نوبه ی خود نفرت به دل راه ندهی،
اما با این همه بجنگی و از خود دفاع کنی؛
اگر بتوانی شنیدن سخنان خودت را تحمل کنی
که از سوی بی سروپاها برای برانگیختن ابلهان، تغییر شکل یافته،
و بشنوی که دهان های بی چاک و بند آنان درباره ی تو دروغ می گویند
بدون این که تو نیز کلمه ای دروغ بر زبان جاری کنی؛
اگر بتوانی هم با مردم باشی ، هم باوقار ،
اگر بتوانی آدمی ساده باشی و پادشاهان را اندرز دهی،
و اگر بتوانی همه ی دوستان را برادرانه دوست بداری،
بدون این که یکی از آن ها برای تو همه چیز باشد؛
اگر اندیشه کردن، نگاه کردن و شناخت را بلد باشی،
بدون این که هرگز بدبین یا نابود شده بمانی؛
در رویا فرو روی اما هرگز نگذاری که رویایت بر تو چیره شود،
فکر بکنی ولی یک متفکر خالی نباشی؛
اگر بتوانی خشن باشی بدون این که هرگز خشم بگیری،
اگر بتوانی شجاع باشی و هرگز احتیاط را از دست ندهی،
اگر بتوانی نیک باشی، اگر فرزانه بودن را بلد باشی
بدون این که معلم اخلاق و عالم نما باشی؛
اگر بتوانی پیروزی را بعد از شکست بازیابی
و هر دو این دروغ ها را با یک چشم نگاه کنی،
اگر بتوانی شهامت و عقل خود را حفظ کنی
هنگامی که تمامی مردم عقل و شهامت خود را از دست بدهند،
آن گاه پادشاهان، خدایان، اقبال و پیروزی
برای ابد بندگان مطیع تو خواهند شد،
و آن چه را که به پادشاهان و افتخارات برتری دارد، خواهی یافت
یعنی
تو مرد خواهی شد، پسرم
کتاب "سکوت های سرهنگ برامبل" آندره موروا