سه‌شنبه، تیر ۰۷، ۱۳۹۰

دلم میخواد...

دلم میخواد یه کتاب تازه بخونم تا شالوده همه اعتقاداتمو تکون بده ...
دلم میخواد یک تفکر نو رو تجربه کنم ...
دلم میخواد یه حس تازه داشته باشم ... حسی که تا حالا تجربه اش نکردم ...
دلم فضای تازه میخواد ... فضایی که هیچوقت توش نبودم و از حضورم مو به تنم سیخ شه!!!!
دلم میخواد از هر آنچه که مورد بحث دنیاس خالی شم ...
دلم میخواد تو فضای بیکران رها شم ...
دلم میخواد روحمو ببینم ...
دلم میخواد تو دالون پر فراز و نشیب ضمیر باطنم گم شم برای همیشه ...
دلم میخواد منطق و استدلالمو پرت کنم یه گوشه و بهش بگم خفه شو ...
دلم میخواد یه جور دیگه همه چیو ببینم ...
یه نجوایی به گوشم میرسه!! میگه پاشو، محکومی که زندگی کنی!!

۲ نظر:

كورش گفت...

فرامرز جان انسان توانايي انجام هر كاري رو داره (خودت گواه اين امر هستي) زندگي تنها يك بازيه كه فقط يك بار ميتوني اونو بازي كني و تنها زماني از اين بازي ميشه لذت برد كه جديش نگيري. هركاري كه دلت ميگه انجام بده اونوقت اين زندگي كه اسير تو ميشه و محكومه كه تو رو تحمل كنه.

شاد باشي

Unknown گفت...

Awesome buddy! That's it